این که در یک رودخانه نمیتوان دو بار قدم گذاشت معروفترین سخن هراکلیتوس است که با آن قصد داشت بگوید ذات هستی در شدن است. این سخن هراکلیت در یک جمع دوستانه مطرح شد و من نکات جالبی را شنیدم که بازگو میکنم.
خلاصه بحث این است که فقط آب رودخانه نیست که در جریان است و در این جهان در هر کجا که پا میگذاریم و هر آنچه را که میبینیم رودخانهای جدید است که در جریان است. (این حکم شامل قوانین منطق و اخلاق و علم نمیشود . از اینکه وجود در شدن و صیرورت است، حتی نمیتوان نتیجه گرفت قواعد صیرورت نیز متحول هستند.) اما آن نکات:
+ در تمام جنگلهای جهان دو برگ که از هر جهت مانند یکدیگر باشند، پیدا نمیشود. (یعنی در تمام برگهای درختان تا امروز هنوز دو برگ یکسان به وجود نیامده است)
+ ما فقط میگوییم برف میآید و توجه نداریم که انواعی از برف آمدن وجود دارد. اسکیموها به این انواع برف توجه دارند و نامهای متفاوتی برای آن دارند.
+هر کدام از بلورهای برف ساختار خاص به خود را دارند و دو دانة برف که طراحی یکسان داشته باشند وجود ندارد.
+همانطور که اثر انگشت هر انسان خاص به اوست، صدای انسانها و چهره و ساختار ژنتیک و . نیز خاص است.
+و از همه شگفتانگیزتر این سخن یکی از اساتید شیمی بود که الگوی حرکت هر الکترونی متفاوت است. یعنی مسیر و شکل حرکت هر ذرة الکترون خاص است و ما در شیمی به آن مسیر اثر انگشتی میگوییم.
+وقتی می گوییم این دیوار سفید است باید توجه کنیم که اجزای مختلف این دیوار درجات رنگ یکسانی ندارند. طیفی از رنگهای سفید است که ما همة آنها را سفید مینامیم. همچنین این دیوار از هر چشماندازی رنگ سفید متفاوتی را نشان میدهد. حتی از یک چشمانداز ثابت نیز با تغییر نور مواجه هستیم. بنابراین رنگ دیوار مدام در حال تغییر است. در واقع آنچه که رنگ دیوار نام دارد رودخانهای از رنگهاست که در جریان است و دو بار نمیتوان در آن قدم گذاشت و یا به آن نگریست.
+یکی از خوانندگان این متن نیز به قاعدة لبس بعد اللبس اشاره کرد که تکمیل این گفتگوست.
+یکی از استادان عرفان هم گفت خداوند چون یکتاست هیچ چیز تکراری خلق نکرده است. تمام مخلوقات او یکتا و بینظیر هستند.
جهان یک مثنوی بینظیر بدون هر گونه واژهای تکراری است.
+کل یوم هو فی شأن.
درباره این سایت