در نگاه عرفی اغلب از قدرت و ت بد گفته میشود. این سخن که "قدرت ذاتا کثیف است" و "ت تمامش پدرسوختگی است" نمونهای از سخنانی است که مدام تکرار میشوند. حتی گاهی ادعا شده تمجید از قدرت تأیید داروینیسم است و به معنای تمجید از تنازع بقاست.
اما باید توجه داشت که رواج نگاه منفی به قدرت و ت به نفع قدرتهای سلطهگری است که با این روش رقابت در قدرت را کاهش میدهند. با اینکه راه بقای انسانها تنازع نیست و انسانها با همکاری و یاری رساندن به ضعفا و دفاع از آنها بقای نوع خود را تضمین میکنند، اما چنین تضمینی نیازمند قدرت است.
در دورة مدرن بسیاری از مکاتب فلسفی از قدرت تمجید میکنند. مثلا بیکن قدرت را هدف دانش اعلام میکند و دانایی را برای توانایی میخواهد. نیچه نیز ارادة معطوف به قدرت را مبنای هر حرکت و فضیلتی میداند. در آثار فوکو نیز علم و دانش برآمدة از مناسبات قدرت معرفی شده است.
در نگاهی متافیزیکی نیز میتوان گفت قدرت به معنای توانایی است که تقریبا معادل با وجود داشتن است. وجود مطلق دارای قدرت مطلق است و بنابراین قدرت الهی امری قدسی و ممدوح است. انسان نیز هر چه قدرت بیشتری داشته باشد بهرة او از هستی نیز بیشتر است. فقط با قدرت میتوان از وجود خود و دیگران محافظت کرد. قدرت صفتی الهی است و تقرب به خداوند یا تخلق به اخلاق الهی شامل قدرتمند شدن نیز میشود.
البته قدرتی که در دوران مدرن تمجید شده است با سیطره و سلطهگری همراه است. بیکن در ارغنون نو تصریح میکند که انسان خدای انسان است و در توضیح این سخن به تفاوت انسان اروپایی و بومیان اشاره میکند. نیچه نیز در دجال نابودی ناتوانان را نخستین فضیلت میداند. این قدرت را میتوان ذاتا کثیف دانست. تی که به دنبال این قدرت است به ماکیاولیسم ختم میشود.
در مجموع قدرت را میتوان به الهی و شیطانی تقسیم کرد. اولی با اصالت وجود نسبتی دارد و دومی با نهیلیسم و اصالت نیستی. ارادة معطوف به قدرتی که میل به نابودی دارد و به پوچگرایی ختم میشود، شیطانی است. شیطان از آتش است و به دنبال نابودی است. (لیهلک الحرث و النسل) نتیجة چنین قدرتی مرگ میلیونی انسانها در جنگهای ویرانگر و مرگ میلیونی کودکان استعمارزدة آفریقایی است. اما قدرتی که برای بقای انسان باشد و در جهت فراهم کردن زمینة حیات دنیایی و جاودانة بشر به کار گرفته شود، الهی و قدسی است. چنین قدرتی مادر تمام فضیلتهاست.
درباره این سایت