از اکنون میتوان تصور کرد فیلسوف پستمدرنی را که در قرنطینه در حال نگارش متنی در خصوص عصر پس از کروناست. این متن با عنوان "هنجارها در عصر پساکرونا" یا چیزی شبیه به آن، پر از مفاهیم و عبارات پیچیده است و در نهایت نیز ایدئولوژی غرب را با زبانی جدید تکرار و به خواننده تلقین می کند که کرونا نشان داد معنایی در پس پدیدهها وجود ندارد و زندگی همین چند روز دنیاست و با کرونا عبور از هنجارها و ساختارها آسانتر شده است و انسان همه چیز را (حتی عامل مرگ خودش را) میِسازد و . .
اما عصر پساکرونا هر چه باشد، دوران تثبیت و تکرار ارزشهای غربی نخواهد بود. کرونا با خطری که برای بقای نوع بشر ایجاد کرد به ما نشان داد اصالت با انسان نیست و همه چیز مطابق خواست انسان پیش نمیرود. متونی که به خواننده تلقین میکردند "جهان مطابق خواست تو میچرخد و با تصورات خود دنیای خودت را بساز!"، با کرونا خوانندگان خود را از دست داده اند. همچنین متونی که برتری در تنازع را عامل بقای همه جانوران میدانستند در دوران کرونا، انسان را استثنا میکنند و همکاری جوامع انسانی با یکدیگر را عامل بقای آنها معرفی میکنند. در عصر کرونا از نقش خانواده (که در فرهنگ غرب تضعیف شده است) در بقای نوع بشر تا حد تقدس تمجید خواهد شد. در این روزهای کرونایی جوانان تنهایی که خانه دارند و خانواده ندارند، بیش از همه در معرض خطر و آسیب هستند.
عصر کرونا به انسان یاد میدهد که روی زمین چیزی به نام مرزهای ملی وجود ندارد و این مرزها در دوران مدرن برای سیطره بر انسان و منابع زمین طراحی و تثبیت شده اند. انسان اگر این درس کرونا را پاس کند، شاید به عصر پساکرونا برسد. عصری که در آن ملیت و نژاد معیاری برای میزان برخورداری از منابع زمین نباشد.
هنوز معلوم نیست چرا آمار کرونا در آفریقا ناچیز است؟ شاید ناشی از فقدان نظام آمارگیری باشد. شاید هم هوای گرم و یا حتی بدنهای مقاومی که به اندازة سایر قارهها از آنتیبیوتیکها استفاده نکردهاند. البته آمار کودکان آفریقایی که در یک سال گذشته از گرسنگی تلف شدهاند نیز نامعلوم است. پس نباید انتظار داشت آمار تلفات کرونا در این قاره شفاف باشد. اما کرونا دیگر مانند گرسنگی نیست. اگر کرونا در آفریقا بماند بار دیگر به همة زمین سرایت خواهد کرد. زمانی به عصر پساکرونا وارد خواهیم شد که جان کودک آفریقایی نیز به اندازة جان کودک آمریکایی ارزش داشته باشد.
درباره این سایت